به گزارش مشرق، امسال هم دسترسی به جشنواره فیلم فجر از کانال اتوماسیون و قانونمداری سیستماتیک آغاز شده است. مردم میتوانند به سامانه خرید آنلاین بروند و سفارش بلیت بدهند، اصحاب رسانه هم در سایت ثبتنام میکنند و منتظر میشوند تا تأيید صلاحیتشان توسط دبیرخانه جشنواره فجر تأيید شود و در نهایت کارت جشنواره برای آنها صادر شود، اما این تنها یک روی قصه کارتهاست. کارتهای جشنواره مثل سکه دو رو دارند؛ یک روی آن قانونمدارانه است، مردم، سینماییها، اصحاب رسانه و منتقدان سینما همه به یک چشم نگاه میشوند، قرار نیست در مسیر قانونگرایی به کسی ظلم شود، اما روی دیگر سکه زمانی آغاز میشود که مسیر قانونگرایی به آخر میرسد. از آنجاست که جاده رفاقتها و لابیها آغاز میشوند. انجمن منتقدان سینما هر ساله برای اعضایش کارتهای بیحساب و کتابی را طلب میکند.
کارتهایی که معلوم نیست در آخر نصیب منتقد سینما میشود یا پرستار بچه! حتی آن منتقد عزیز که تنها حضور مثبتش در سینما مربوط به پرداخت حق عضویت انجمن میشود در ایام جشنواره بر اصحاب رسانه که هر روزشان از صبح عليالطلوع و تا آخرین سئانس سینما با هنر هفتم گره خورده، ارجحیت داده میشود، زیرا خبرنگار باید ثابت كند که هست، ثابت کند که برای سینما خبر تولید میکند و اگر نباشد چرخه سینما لنگ میزند و حتی این جشنواره 34 ساله هم از رونق میافتد و به فراموشی سپرده میشود. وقتی جاده قانونگرایی ثبتنام در سامانه اختصاص یافته به اهالی رسانه تمام میشود، تازه لابیها شروع میشود.
مسابقهای برای گرفتن کارتهای بیشتر، فشار از پایین و چانهزنی از بالا، وضعیت دبیرخانه هم مشخص است. باید هر روز روابطعمومی جشنواره پاسخگوی رسانههایی باشد که به چشم ارثیه پدری به کارت جشنواره نگاه میکنند. در آخر بهترین کاری که هر ساله هم امتحان شده و جواب داده این است که میزان کارتها را افزایش میدهند آنقدر زیاد که حتی پرستار بچه هم میتواند در کاخ جشنواره بیاید! آن وقت مرحله دوم درگیری آغاز میشود.
متأسفانه صندلیهای سینما در دست روابطعمومی جشنواره نیست که با افزایش کارتها تعداد صندلیها را هم زیاد کند. هر کسی میخواهد در سالن سینما بهترین جا را برای خودش و دوستش بگیرد، آن وقت باقی افراد باید نشسته در کف سالن و ایستاده در راهروی سالن سینما فیلم ببینند تا خاطره حضور در جشنواره برایشان ابدی شود. ای کاش بعد از جاده قانونگرایی هیچ مسیر دیگری برای رسیدن به جشنواره فیلم فجر وجود نداشت.
منبع : روزنامه جوان
کارتهایی که معلوم نیست در آخر نصیب منتقد سینما میشود یا پرستار بچه! حتی آن منتقد عزیز که تنها حضور مثبتش در سینما مربوط به پرداخت حق عضویت انجمن میشود در ایام جشنواره بر اصحاب رسانه که هر روزشان از صبح عليالطلوع و تا آخرین سئانس سینما با هنر هفتم گره خورده، ارجحیت داده میشود، زیرا خبرنگار باید ثابت كند که هست، ثابت کند که برای سینما خبر تولید میکند و اگر نباشد چرخه سینما لنگ میزند و حتی این جشنواره 34 ساله هم از رونق میافتد و به فراموشی سپرده میشود. وقتی جاده قانونگرایی ثبتنام در سامانه اختصاص یافته به اهالی رسانه تمام میشود، تازه لابیها شروع میشود.
مسابقهای برای گرفتن کارتهای بیشتر، فشار از پایین و چانهزنی از بالا، وضعیت دبیرخانه هم مشخص است. باید هر روز روابطعمومی جشنواره پاسخگوی رسانههایی باشد که به چشم ارثیه پدری به کارت جشنواره نگاه میکنند. در آخر بهترین کاری که هر ساله هم امتحان شده و جواب داده این است که میزان کارتها را افزایش میدهند آنقدر زیاد که حتی پرستار بچه هم میتواند در کاخ جشنواره بیاید! آن وقت مرحله دوم درگیری آغاز میشود.
متأسفانه صندلیهای سینما در دست روابطعمومی جشنواره نیست که با افزایش کارتها تعداد صندلیها را هم زیاد کند. هر کسی میخواهد در سالن سینما بهترین جا را برای خودش و دوستش بگیرد، آن وقت باقی افراد باید نشسته در کف سالن و ایستاده در راهروی سالن سینما فیلم ببینند تا خاطره حضور در جشنواره برایشان ابدی شود. ای کاش بعد از جاده قانونگرایی هیچ مسیر دیگری برای رسیدن به جشنواره فیلم فجر وجود نداشت.
منبع : روزنامه جوان